دیکشنری
داستان آبیدیک
interrupt handling
ɪntəɹʌpt hændlɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
وقفه گردانی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INTERRELATIONSHIP
INTERREPULSION
INTERREX
INTERRITY
INTERROGARIVE PRONOU
INTERROGATE
INTERROGATION
INTERROGATION POINT
INTERROGATIVE
INTERROGATIVE ADVERB
INTERROGATIVELY
INTERROGATOR
INTERROGATORY
INTERRUPT
INTERRUPT CONDITION
INTERRUPT HANDLING
INTERRUPT REQUEST
INTERRUPTED
INTERRUPTED FLOW
INTERRUPTEDLY
INTERRUPTER
INTERRUPTION
INTERRUPTIVE
INTERSCAPULAR
INTERSCHOLASTIC
INTERSCHOLASTIC COMP
INTERSECT
INTERSECTING
INTERSECTION
INTERSECTION LINEATION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید